امير حسينامير حسين، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

پسر خوشكل و مو طلايي من

خوشحال بابابزرگ و مامان بزرگ

1390/11/4 18:19
نویسنده : بابا هادي
242 بازدید
اشتراک گذاری

 

 


سلام پسرم .پسر عزيزم  امير حسين جانم.اين روزها واقعا حالم خوبه خيلي خوشحالم مادرتم خيلي خوشحاله خدا خيلي مارو دوست داره كه تورو به ما بخشيد .بابا بزرگ و مامان بزرگ اونقدر خوشحال شدند كه يك لحظه خنده از لبشون نمي افته .....


 

 

 

خدا خيلي بزرگه خيلي زياد كه انسانهاشو تنها نميذاره .خدا براي انسانهاي بزرگ ، بزرگتر و با عظمت تر به نظر ميرسه.نمونه اين آدمها ،بابا بزرگ و مامان بزرگ هستن كه هميشه شكر خدا رو ميگن و با تولدت ديگه اين ثابت شد كه خدا به اونا بيشتر توجه داره .بعد فوت عمو علي او ضاع خانواده خيلي خوب نبود همه غمگين و دلگير بودن.چون عمو علي خيلي مهربون و خوب بود.يادم مياد كه روزهاي آخر مامانت تزريقاتشو انجام ميداد خدا بيا مرزدش .با تولدت شادي نسبي به خانواده برگشت مخصوصا بابابزرگ كه كه هنوز نتونسته غم از دست دادن عمو علي رو فراموش كنه . طول ده روزي كه خونه مامان جون شهين بودي  چند باري بابا بزرگ اومد اونجا ولي  اولين باري كه تورو بغل كرد خيلي غم انگيز بود گريه ام گرفته بود احساس قشنگي بود .تورو بوسيد خدارو شكر كرد كه بهش عمر داده تا بتونه بچه منو ببينه.مامان بزرگ هم گريه ميكرد البته از خوشحالي همش صلوات ميفرستاد.امير جان ،تو درست زماني متولد شدي كه باعث شادي اقوام و خانواده شدي .ان شاالله در آينده هم شاهد موفقيتت باشيم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)