امير حسينامير حسين، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

پسر خوشكل و مو طلايي من

سفری به ییلاق(لاسم)

1391/5/13 18:18
نویسنده : بابا هادي
951 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گلم . تمام خوشبختی های دنیا در دستانت به اندازه ای خواهد بود که در افکارت میپرورانی.

 

خاطره ای از سفر دوروزه به لاسم ،یکی از مناطق خوش آب و هوای ییلاقی که قدمتش احتمالا به دوره صفویه بر میگرده .

 

 

ماه قبل برنامه ریزی کردیم مرخصی که جور شد بریم چند روزی دور از فضای شلوغ شهر باشیم که البته مناطق ییلاقی اولین گزینه بودن. بعد ظهر روز شنبه 17/4/91  حدود ساعت 1100 عازم کوه شدیم .جاده هراز یکی از زیباترین جاده های ایرانه این سبب شد چند جایی توقف داشته باشیم که خلاصه بعد از گذر از جاده پر پیچ و خم ساعت 1500 به لاسم رسیدیم .مامان جون و بابا جون چند روز جلوتر رفته بودن.با دیدن ما خیلی خوشحال شدن.مادر بزرگ مامانت هم اونجا بود .اگر چه ناهار مختصری توراه  خوردیم ولی گرسته بودیم .تو هم که با دیدن مکان و فضای جدید دل تو دلت  نبود پر در آوردی اونقدر خوشحال شدی که با سرو صدای ممتد اینو به ما فهموندی.این دوروز خیلی خوش گذشت .صبح  فرداش گردشی توی دشت زدیم خیلی باصفا بود .باباجون از خاطرات جوانی که کوهای و تپه های اطراف رو بالا میرفت تعریف کرد. خلاصه خیلی خوش گذشت .ناهار رو به اتفاق تا نزدیکی آب مراد یکی از مکانهای دیدنی و گردشگری  لاسم هست رفتیم .کنار رودخانه اتیش درست کردیم و طبق معمول برنامه کباب خوری راه انداختیم. غروب 16/4/91 به آمل برگشتیم .

 

آنچنان زندگی کن که به بتوانی به دیگران بگویی مثل من باش.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)