امير حسينامير حسين، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

پسر خوشكل و مو طلايي من

مريضي امير حسين

1390/12/16 16:10
نویسنده : بابا هادي
198 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم .امير حسين جونم. خاطرات تاريخ 30/10/90

اميد وارم هميشه سالم و سلامت باشي.چند روز پيش متو جه شديم حالت كمي ناخوشه .اين البته اقتضاي سنت باعث شده  گاهي خوش  و گاهي ناخوش بودنت رو به دندون در آوردنت نسبت بديم ...

 

 

 

...در حالي كه اين علتش نبود .شيفت كاري من بود . حدود ساعت 22:00 به مادرت زنگ زدم كه گفت ببرديمت  بيمارستان امام علي .تب و حالت تهوع باعث شد سرم بزنن.  .حالم بد جوري گرفت .چون نميتونستم كاري بكنم و تمام مسئوليت به گردن مامانت بود اين منو بيشتر رنج ميداد .خلاصه فرداش مستقيم رفتم خونه مامان جون شهين .تو اونجا بودي .وقتي ديدمت اشك از چشمام بيرون زد .دلم نمي خواست اين جوري ببينمت اصلا دلم نمي خواد هيچ بچه اي ناخوش و مريض احوال باشه .خدا نگهدار همشون باشه .بيحال و كلا فه بودي بغلت كردم بوسيدمت تا تونستم .برات لالايي خوندم تا كه خوابت برد.مامان جون هم رفت سفره علي اصغر كه نذري بده .خيلي مهربونه خيلي هم دوست داره .البته تمام اين مدت هم بيشتر مامان جون مواظبت بود. دو روز بعدش بازم برديمت دكتر .كه دكتر توسلي ميگفت اين يك بيماري ويروسيه و غذاهاي سبك به همراه شير خشك رقيق بهت بديم تا بهتر بشي .با مراقبتهاي مامانت و مامان جون الان حالت بهتر شده و لي ميلي  به خوردن  زياد غذا نداري .خدايا خودت پشت و پناه پسر نازم باش .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مبین فرفری
12 بهمن 90 20:32
مبارک مرواریدهای قشنگت نفس